در عرصه موسیقی «مکتب اصفهان» با ظهور و فعالیت هنرمندانی چون سیدرحیم (در آواز) پررنگتر شد(برخی وی را بنیانگذار مکتب اصفهان میدانند) حال آنکه اوج فعالیت این هنرمند در دوران قاجار رخ نموده است.
با این مقدمه کوتاه باید دریافت که اساسا مکاتب هنری چارچوبپذیر نبوده و نمیتوان با خطکشی و متر زمان و مکان آنها را مستقل و منفک کرد؛ هرچند که این مکاتب ویژگیها و شاخصههای مخصوص به خود را دارا هستند.
از سوی دیگر ظهور مکاتب هیچگاه به صورت فوتی و فوری نبوده و در گذر زمان و پس از طیشدن مراحل و سیر طبیعی -آن هم در صورت مهیابودن تمامی شرایط مطلوب- به منصه ظهور میرسند.
اینکه مکتب اصفهان بر اساس چه شرایط و ویژگیهای فردی و اقلیمی و در چه دوره زمانی نضج گرفته و به شکل معین و مشخص درآمده و تاثیرات شخصی افراد و هنرمندانی چون سیدرحیم، نایباسدالله، شاطر حبیب، ادیب و دیگر بزرگان علم و ادب و هنر تا چه حد بوده است، نیاز به بررسی و پژوهشی دقیق دارد اما بدون شک مرکزیت و محوریت اصفهان به عنوان پایتخت تمرکز و همگرایی فکری و ابزاری درشکلگیری و تکامل این مکتب (اگر آن را به عنوان مکتب موثر و زنده موسیقی بپذیریم) غیر قابل انکار است.
زندهیاد حسین عمومی(مدرس برجسته آواز)، موسیقی ایران را خلاصه شده در مکتب اصفهان میدانست و حتی نقش اصفهان را نهتنها در موسیقی ایرانی، بلکه در تمامی هنرهای ایرانی، چون خورشید غیرقابل رقابت با دیگر دیارها و مناطق ایران میدانست.
شاید افکار آن بزرگمرد تا حدودی بوی عصبیت میداد و تا حدودی متاثر از نقش بزرگ افراد و هنرمندان بزرگ اصفهان بود؛ به عنوان مثال در جلسهای با نگارنده این یادداشت، در حضور جمعی از شاگردانش در این خصوص (جایگاه هنر اصفهان در سطح ملی) به بحث نزدیک به جدل پرداخت.
ایشان مکتب تبریز را که در آواز ایرانی پیروانی دارد، با حیات اقبال آذر پیوند داده و حیات و ممات آن مکتب را با حیات و ممات اقبال آذر یکی میدانست.
به هرحال برگزاری همایش مکتب اصفهان فرصت مغتنمی است تا پژوهشگران و صاحبنظران عرصههای مختلف همچون برکشیدگان مکتب بزرگان، بدون هیچ نوع تعصبی به بررسی و واکاوی این مکتب و نقش متقابل آن در موسیقی ملی ایران بپردازند.
*بازرس کانون پژوهشگران خانه موسیقی